وای این روزا کلا روزای قشگیه... و پر از خاطره بالاخره میزا آماده شد و رنگ آمیزی(........) و دیوار کارگاه های کامپیوتر هم رنگ شدند.... این تازگی و طراوت و تغییر و تمیزی توی روحیه هنرجوها و البته خودم تاثیر خیلی خوبی گذاشته...

و البته مهم تر از همه، اینجا یه همکار خوب دارم که داریم مثل دو تا نیروی مکمل کنار هم کار می کنیم و این خیلی عالیه... و کادر دفتری که تک تکشون محشرند...

وای امروز یه اتفاق جالب و البته خوشحال کننده توی مدرسه ما اتفاق افتاد، توی کارگاه مقابل دستگاه جوشکاری و آهن آوردند و دارند میزای کامپیوتر برامون می سازند... واقعا برامون شگفت انگیز و البته خیلی خیلی خوشحال کننده بود... واقعا داشتیم کارگاه دار می شدیم ... دست باعث و بانیش درد نکنه البته بگم جناب آقای نجفی هفته پیش تشریف آوردند و به کارگاه های کامپیوتر سر زدند احتمالا ایشون مسبب این امر بودند...

می دونید یه ماه و نیم  هست همه فکر و ذکر و دغدغه ذهنی ما شده تکمیل سیستم ها و گروه بندی هنرجوها ،گروه بندی شده بودند ولی واقعیت اینه که تا میزا چیده نمی شد عملا گروه بندی امکان پذیر نبود...

امروز با مساعدت و اجازه مدیریت محترم هنرستان، میز صبحانه همکاران دفتر رو با بچه ها بردیم کارگاه کامپیوتر تا بلکه بتونیم 2 تا سیستم دیگه رو هم راه بندازیم آخه 2 تا سیستم جوابگوی 12 تا هنرجو نبود!!!

برای کارگاه 2 هم میز اتاق مشاوره رو قرض کردیم و جا داره همین جا بازم از مساعدت مدیر و مشاوره هنرستان تشکر کنم...

وای امروز چقدر خوشحال بودیم همه ... بالاخره خانم نوروزی با کلی دوندگی تونستند چند تا میز جور کنند و به هر کارگاه دو تا کامپیوتر بدند تا فعلا کار عملی رو به امید خدا شروع کنیم... کامپیوترا هست میز نیست که کارگاه رو راه بندازیم و معاون فنی هنرستان هر روز پیگیری می کنند که هر چه زودتر میزا به دستمون برسه...